از مینیمالیسم تا عرفان ایرانی
تاریخ انتشار: ۲۶ شهریور ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۶۹۶۲۷۰
در این مطلب تصمیم داریم برخی از آثار مجتبی سلطانمحمدی، از گرافیستهای هنرمند و برجسته کشور را مورد بررسی و دقت نظر قرار دهیم. با بررسی آثار این هنرمند گرافیست متوجه میشویم که بحق شاگرد قباد شیوا است و رد پای ویژگی آثار گرافیکی قباد شیوا و نحوه بروز مفاهیم را در پروسه آثارش میتوان دید. دوم آنکه سیاق بسیاری از آثارش به آثار کازیمیر مالویچ شباهت دارد از این حیث که هردو به اشکال هندسی و خطوط مورب و.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پیش از این گفته شد که مجتبی سلطانمحمدی بهدلیل استفاده از اشکال هندسی و خطوط شیوهای مشابه کازیمیر مالویچ دارد. در لوگوی «هپیران» بهخوبی این ویژگی مشاهده میشود. ضمن آنکه استفاده از خطوط مورب در عین ایجاد حرکت سریع برای نشاندادن ویژگی دویدن است با توجه به چهره دونده بهصورت یک دایره کوچک و تنها تصویرگری خط منحنی خنده او که در لوگو بهصورت سهبعدی به نظر میرسد، ویژگی متفاوتی به این لوگو میدهد. میتوان گفت هنرمند بهخوبی توانسته است با تلفیق تصاویر دوجهی و سهوجهی دارای پرسپکتیو مفهومی، دویدن همراه با شادی را تفسیر کند. درعینحال رنگهایی از شوق و انرژیهای منطبق با حیات یعنی سبز با معنای انرژی رویش و رشد و انرژی صورتی که در قسمت پای دونده استفاده شده برای نشاندادن انرژیهایی که باعث حیات میشود از انرژیهای حیاتی تا انرژیهایی که مفاهیم جنسی را نیز حتی در بر میگیرد، نوعیاز تحرکبالا را در مسأله دویدن نشان میدهد. همچنین پا، محفل انواع انرژیهاست. درعینحال مینیمالیسم در بیان مفهوم کلمه Happy Run ابتدای دو کلمه HوR نیز درشیوه حرکت دستوپای دونده مشاهده میشود. مجتبی سلطانمحمدی بهخوبی توانسته است مفاهیم بنیادین را در ساختار شاکله اندام یک دونده نشان دهد.
تلفیقی از فانتزی و انیمیشنهنرمند برای نشاندادن افشره میوهها در لوگوی مربوط به تولیدات میوه خشک یک تصویر دوگانه فانتزی و انیمیشنی را تلفیق میکند. سمت چپ تصویر یک پرتقال که معروفترین میوه که سراسر ویتامین C است را نشان میدهد که با دیدگاهی ملهم از دیدگاههای مالویچ همراه است. یعنی استفاده از خطوط و اشکال هندسی که به زیبایی با انتخاب رنگ نارنجی تصویری از پرتقال طبیعی را نیز القا میکند. درحالیکه نیمه دوم پرتقال، افشرهای است که مجتبی سلطانمحمدی با زیرکی و خبرگی توانسته است با درنظرگرفتن نام محصول یعنی VITAMIN C یکبار دیگر افشره حاوی ویتامین C را نشان دهد. اگرچه اساسا نام را یکبار دیگر بهصورت انیمیشنی تصویر میکند، اما تو گویی افشره حاوی ویتامین C را بهصورت مشکی نشان میدهد و خارقالعاده است که چنین فونتی را برای نشاندادن ویتامین C طراحی کرده است. اما یک نکته کلیدی استفاده از رنگ سبز به مفهوم تازگی میوه است که در عین آنکه رنگ برگ سبز پرتقال تازه است در مفهوم ماهیت بسته خوراکی با نوشتن کلمه میوه خشکشده آنهم با رنگ سبز، هنرمند میخواهد تجلی تازگی میوههای خشکشده را نشان دهد.
بازی با رنگهادر تصویر لوگوی روتین بنارسی ما با بازی رنگها و حروف مواجه هستیم. در این تصویر رنگ آبی در مقابل رنگ نارنجی مفهوم رنگهای مکمل را نشان میدهد تا بیننده را به اوج زیباییشناسی برساند و رنگ سفید بهمراتب وضوح نام لوگو را در فضای آبی سرمهای بالا میبرد که در خواندن نام لوگو موثر است. درعینحال ابتدای دو کلمه ROTINA و BENARSI با یکدیگر تلفیق شدهاند و یک RوB متفاوت و تلفیقی خلق کردهاند که در نوع خود بینظیر است و درعینحال برای نشاندادن شکوه و استیلای این دو حرف که تلفیق شده، حروف تلفیقی طوری طراحی شدهاند که به فونتهای رومی مشابهت دارد.
تصویرگری تازه و خلاقانهبنیان لوگو «سلطانی » مبتنی بر تصویرگری تازگی و زندهشدن دوباره است. از آنجا که مجتبی سلطانمحمدی با استفاده از تصویرگری گل نیلوفرآبی یا لوتوس مفهوم زندگی دوباره را در روند ماساژ نشان میدهد. چرخه سلامتی و زندگی با خطی مورب در قسمت پایین لوگو، مفهوم دوگانهای را نشان میدهد. بهنوعی هنرمند میخواهد حیات بعد از ماساژ و قبل از ماساژ را یادآوری میکند. هنرمند به سهولت با خطی نامرئی دو بخش از زندگی را تفسیر میکند. پیش از ماساژ در قسمت تحتانی ریشه گل و بعد از خط مورب نامرئی، رویش گل نیلوفرآبی را مشاهده میکنیم. همچنین گل نیلوفرآبی در بنیان عارفان مفهوم پیچیدهای دارد که جا دارد به مفاهیم آن بهصورت خلاصه بپردازیم. در دین زرتشت این گل سمبل اهورا مزداست. سمبل انسانی اهورا مزدا، نیمتنه مردی است که شاخهای از گل لوتوس را در میان انگشتان خود گرفته است. طراحی گل نیلوفرآبی همواره به رنگ سبز ایرانی است. یعنی رنگی که مجتبی سلطانمحمدی گرافیست خلاق، آن را برای مفهوم سرزندگی و نشاط و دوباره زندهشدن از طریق ماساژ در نظر گرفته است. اما همانطور که میدانید ظهور نیلوفر از آبهای اولیه که عاری از هرگونه آلودگی بوده، نشانه خلوص، پاکی و نیروی بالقوه است که از درون آن نیروی مقدس حیات، دانش و معرفت ظهور میکند. بنابراین استفاده از گل نیلوفرآبی برای نشاندادن مفهوم حیات دوباره، خارقالعاده است. بهخصوص که مبنایی عرفانی، ایرانی نیز در بر دارد. با توجه به آثار یادشده به جهانبینی مجتبی سلطانمحمدی پی میبریم. جهانی مملو از المان، نماد ایرانی و عارفانه و همچنین دارای مفاهیم خاص که در تلفیق مینیمالیسم توانسته است در هنر گرافیک، خودنمایی کند. جا دارد به تلاش این هنرمند دستمریزاد بگوییم تا در مسیر هنرمندانهاش موفقتر باشد.
منبع: جام جم آنلاین
کلیدواژه: عرفان گرافیک المان برای نشان دادن مینی مالیسم اشکال هندسی نشان می دهد درعین حال رنگ ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۶۹۶۲۷۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ماه مو ؛ عرفان طهماسبی
تعداد بازدید : 0 کد ویدیو دانلود فیلم اصلی کیفیت 480 کیفیت 284
گدی که به یاد همیم؛ ز رنگ و ز ذات همیم
دل مونه ویرون نکن! حالا که آباد همیم
اگر تونی تنها ایری؛ ایری ز پیشم شو به شو
اگر مونوم با مو بمون؛ اگر مونوم با مو بگو
سی مو مثل روز روشنه؛ ستاره نیدم به شبات
ماه مونی ماه مونی… دینم به نات
ای آسمون بی کسی؛ بنگر و حال مونه زار
اور سیانه بدرار سی دلِ تنگ مو ببار
بس که بدی دیدی ازم؛ حال بدت خوب نشد
به صد زبون گدی؛ ولی دل مو آشوب نشد
مو دردته پس میزنم؛ عین خیالم نبود
صدای ناله کردنات، تو پر شالم نبود
حالا مثل روز روشنه؛ ستاره نیدم به شبات
ماه مونی ماه مونی… دینم به نات
ای آسمون بی کسی؛ بنگر و حال مونه زار
اور سیانه بدرار سی دلِ تنگ مو ببار
گفتی که به یاد هم هستیم؛ یک رنگ و یک باطن داریم
دل من رو ویران نکن؛ حالا که با هم آباد شدیم
اگه تصمیم با تو باشه تنها میری؛ میری و شبانه من رو ترک میکنی
اما نظر من اینه که با من بمون؛ بمون و باهام حرف بزن
برای من مثل روز روشنه؛ در شب های تو ستاره نیستم
اما تو ماه من هستی ماه من؛ آه و نفرین به تو که از این بی خبری
ای آسمان بی کس ها؛ حال زار من رو نگاه کن
با ابرهای سیاهت بیا؛ و برای دل تنگ من ببار
بس که از من بدی دیدی؛ حال بدت خوب نشد
با صد زبون گفتی؛ ولی دل من آشوب نشد!
من دردت رو نادیده میگرفتم و عین خیالم نبود!
صدای گریه های تو؛ برام هیچ اهمیتی نداشت
و حالا مثل روز روشن شده؛ در شب های تو ستاره نیستم
اما تو ماه من هستی ماه من! آه و نفرین به تو!
ای آسمان بی کس ها؛ حال زار من رو نگاه کن
با ابرهای سیاهت بیا و برای دل تنگ من ببار